چه بگویم اصلا چه باید گفت زندگی گویا بیهوده است هر کس در فکر خود ومنافع خود است دنیا را گویا با دروغ درست کرده ان فقط دروغ و راستگویان در بین دروغ گویان فریب دهندگانی که ادعایی مسلمانی دارند در صورتی که نیست گم شده اند ،آیا این به معنای مسلمان واقعی ایست که برادر به برادر خود بابت رسیدن به خواسته اش نارو بزند ،دروغ بگوید ،خیانت کند فریب دهد ، ریاکندو... زنان مردان برای رسیدن به اوج لذت شهواتی بهم دیگر دروغ بگویند ودر حق خود ودیگری خیانت کنند چرا؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا این همه فساد آخربه کجا خواهیم رسید؟
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ، به کجا خواهم رفت پس این آمدنم دیگر چه بود من20 سال بیشتر ندارم ودر اوج لذت های جوانی هستم ولی وقتی با دید باز میبنگرم حتی به مرگ خود راضی میشوم آخر چرا باید این گونه باشد من یاامثال من که ارزوهای دور درازی دارند وبرای آیندشان هدفهایی دارن باید اینقدر ناامید باشند ما مدت کوتاهی در این سرزمین مهمان هستیم پس چرا آخر این مهمانی را باخاطرات خوب و با چیزهای خوب به پایان نرسانیم چرا جاوداناه بودن خود رادر سرای دیگر که در انتظار ماست با کارهای بیهوده بالذت های زشت ونامشروع آنی و کوتاه مدت لذت های خوب ودراز مدت در سرزمین جاودانگی از دست بدهیم چرا آیا ارزشش را واقعا دارد؟
چراباید حسرت این را خورد که یک روز که چشمانت را از خواب باز میکنی همه جا محبت باشد زیبایی احساس بی دروغ لذت بی گناه دوست داشتن بی هوس عشق واقعی عاشقی بی کلک صحبت بی چون چرا و و و
من لحظه های تلخ،چه بسیار دیده ام
چه بسیار دیده ام،
! ای دوست
من تاکنون هزار هزاران سپیده را
-در انتهای بیشه تاریک روزگار
در مسلخ غروب،
به ایثار برده ام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بالم شکست،
بدست شتاب باد،
در حسرت مداوم آزادی .
تاکی در این شبانه بی خورشید
پیگرد روشنان سحر باید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهم گویند با امید باید زیست ولی نمیدانم اگر خدا نبود دگر باید چه میکرد شاید وقتی میخوانی میگویی چرا اینقدرناامیدی یا دپرس ولی دیگر هدفم را هم از یاد برده ام در این دنیا تا این لحظه چیزی ندیده ام جز گناه همیشه ما ادما وقتی ازمون سوال میشه چرا گناه میگیم نمیدونم مگه گناه ولی از یکی پرسیدم چرا این کارو میکنی گفت خوب چرا بقیه میکنن گفتم بقیه هم مثل تو یکی تو فکر بود گفتم تو دیگه چرا گفت همیشه دانسته گناه کردم ندانسته آلوده شدم نخواسته وابسته شدم وندانسته رانده شدم حرفش در فکر فرویم برد دیدم راست میگوید ما میدانیم داریم چه مکنیم ولی فقط خود ر ا به نادانی میزنیم